صدایاب - سوسا وب تولز
سلطان شادمهرعقیلی...احسان عطارتبادکان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 93/7/7 | 8:38 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان

 

اصلی ترین دلیل فوت ناگهانی «ناصر عبداللهی» چه بود؟

اگر می خواهید یک بار برای همیشه ماجرای فوت ناگهانی ناصر در 37 سالگی اش را بدانید ، متن زیر رابه دقت بخوانید. متنی که هرگز و هیچوقت هیچ رسانه ای نتوانست و جرات اش را نداشت آنرا منتشر کند تا واقعیت فوت «ناصر عبداللهی» همیشه مخفی بماند اما امروز این متن را اینجا برای اولین بار منتشر می کنم تا آنهایی که برایشان هنوز این اتفاق یک داستان مشکوک است، برای همیشه از این راز مطلع شوند:

«هفت سال پیش همسر ناصر عبداللهی، بعد از یک جر و بحث مختصر با وی، به حالت قهر به منزل پدری اش میرود. ظهر همان روز ناصر برای بازگرداندن همسرش، سراغش می رود. مدت هاست که بین خانواده همسر وی و ناصر بحث هایی در مورد دلایل اجرای قطعه «یا فاطمه» رخ داده و دایی‌های همسر وی به شدت از این موضوع عصبانی‌اند.

ظهر همان روز ناصر که برای بازگزداندن همسرش به محله پدر همسرش می رود، گویی وارد کارزاری شده که افراطیون منتظرش بودند و به سرکردگی دائی های همسرش و وهابی ها و افراطیون مذهبی، مورد حمله قرار می گیرد و به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.

بعد از این درگیری شدید، پیکر خون آلود ناصر به منزلش برده می شود و در حیاط خانه و روی تخت رها می شود. پسر خانواده بعد از چند ساعت و بدون اطلاع از ماوقع به خانه می آید و با تصور خواب بودن پدر، توجهی به وی نمی کند. صدای خِر خِر پدر پس از دقایقی توجه پسرش را جلب می کند. تا به سمت پدرش برود و با برگزداندن پدر به سمت خودش، متوجه آثار ضرب و شتم روی صورت پدر می شود. از پدر داستان را می پرسد و ناصر در جواب می گوید که از جایی سقوط کرده و مشکلی نیست. به اصرار پسر به حمام برده می شود تا آثار ضرب و شتم و چهره خون آلود پدر شسته شود ولی به دلیل ضعف عمومی از حال می رود.

از همان روز جدال 27 روزه ناصر عبداللهی با مرگ در بیمارستان های بندر و تهران آغاز می شود و این جدال سرانجام در روز 29 آذر به مرگ مغزی وی و سپس فوت او منجر می شود.»

 

خانواده عبدالهی به دلیل تفکرات بومی و برخی محدودیت‌ها از بازگویی این ماجرا تا همیشه منع می‌شود. احسان علیخانی دو سال بعد در سالروز فوت این خواننده در برج میلاد با گفتن برخی جملات حاشیه‌های فراوانی را در رسانه ها باعث شد تا گمانه زنی ها بیشتر و بیشتر شوند:

«نزدیک یک سال است که فهمیده‌ایم او {ناصر} به قتل رسیده است در صورتی که این موضوع مطرح نشده بود. همیشه دوست داشتیم این موضوع را بگوییم. صحبت‌ کردن از علی (ع) ساده است، اما ناصر عبدالهی در جایی از امیرالمومنین صحبت کرد که سخت بود.»

بعد از مرگ ناصر عبداللهی و در مزاسم سومین سالگرد او نیز مجری مراسم ادعا کرده بود ناصر عبداللهی به قتل رسیده است.

پیش از این نیز محمدعلی چاووشی رئیس موسسه «مشکات» و رئیس اسبق صنف تولیدات محصولات شنیداری در گفت و گویی با تأییر این ادعا گفته بود: "من از آقای دکتر امیدوار رضایی، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی خواهش کردم (چون ایشان فوق تخصص مغز و اعصاب هستند) که تشریف بیاورند که شاید بتوانند این جوان را از مرگ نجات بدهند. ایشان تشریف آوردند. معاینه کردند، مدارک و پرونده پزشکی را دیدند به من گفتند فلانی اینی که گفتند ایشان مسموم شده، ایشان مواد مخدر مصرف کرده مطلقا در پرونده ایشون وجود نداره. ایشون ضربه خورده. این صدمه که مغز ایشون پیدا کرده به دلیل اصابت ضربه‌ای است. این آثار کبودی که در صورت وی در عکس‌ها مشخص است به همین دلیل است. من هم با توجه به نظر یک متخصص پزشکی وقتی گفتند ناصر رو زدند از اقوام پیرامون ایشان سوال کردم که مگه کسی ایشون رو زده؟ گفتند بله و ماجرایش هم مفصل است. گفتم چرا؟ گقتند به خاطر همین تغییرات فکری و عقیدتی که پیدا کرده بود خیلی‌ها از دستش ناراحت بودند".

 

همچنین نسرین عبداللهی دختر ناصر عبداللهی نیز دو سال پیش در گفتگویی، نظر پزشکی قانونی در خصوص مرگ پدرش را "شکستگی جمجمه" بیان کرده بود.

اگر این موضوع واقعیت داشته باشد می‌توان مرگ ناصر عبداللهی را شهادت به حساب آورد و در صورت تأیید قطعی این موضوع، می‌توان لقب شهید را برازنده خواننده قطعه "یا فاطمه" دانست.

گفتنی است ناصر عبداللهی در 29 آذر 1385 در بیمارستان هاشمی‌نژاد تهران درگذشت و در زادگاهش، بندرعباس به خاک سپرده شد.




تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/6/26 | 10:8 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

کی میتونه درک کنه که تموم لحظه هایه عمرموآرزویه مرگ میکنم؟؟؟؟؟؟

کی میتونه حس کنه که همیشه دوست دارم  تنهاباشم؟؟؟؟

سخته....وقتی تواوج جوونی آرزویه مرگ کنی...

کمرت میشکنه وقتی کسیکه ادعای دوست داشتنت روداره  بجای اینکه درکت کنه ترکت کنه....

دلت بدجورمیشکنه وقتی برمیگردی پشت سرتونگاه میکنی میبینی تویی که فقط داری میری...اون مونده وداره بایکی دیگه ادامه میده...

کاش همه اینارویابود...امانیست ...واقعیت اینه که نامردیه این دنیاروفقط یه جامیتونی فراموش کنی...اونم اینجاست..........به انتظاراون روز..........




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/6/22 | 11:17 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان





تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/6/22 | 12:33 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان











تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 93/6/19 | 6:41 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

علی دایی دوشنبه شب همراه با همسر خود در مراسم اکران خصوصی فیلم آتش بس 2 در تالار ایوان شمس حاضر شد.






تاریخ : یادداشت ثابت - دوشنبه 93/6/11 | 2:29 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

 

کودک سمت راست عکس زیر محمد نوری در سن هفت سالگی است.  نوری از کودکی پرسپولیسی بوده است!







تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 93/6/10 | 11:10 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان
مبتکر «چالش سطل آب یخ» در آب غرق شد

  چالش سطل آب یخ یا همان (ice bucket challenge) حالا تبدیل به یک چالش جهانی شده است. ویدئوی پخش شده از افراد مشهور در جهان در حال خالی کردن سطل آب یخ روی سرشان در مکان های مختلف به این موضوع بیشتر دامن زد. مردم عادی نیز همین رویه را ادامه دادند و در خیابان ها و مکان های عمومی سطل آب یخ روی سرشان ریختند. ابتدا قرار بود این موضوع بهانه ای برای کمک به بیماران مبتلا به ASL باشد اما در حال حاضر تبدیل به تفریح مردم عادی و یک سوژه طنز برای رسانه ها شده است.
 
«کوری گریفین» خالق 27 ساله این چالش، زمانی این کار به ذهنش رسید که «فریتس» دوستش که در تیم بسکتبال دانشگاه بود به این بیماری دچار شد. بعد از آن فرد تصمیم گرفت هم راهکاری برای آگاه سازی و بالابردن سطح اطلاعات مردم از این بیماری پیدا کند و هم از طریق آن بتواند به افراد مبتلا به این بیماری کمک کند تا اینکه این فکر منجر به تشکیل دادن این کمپین جهانی شد.

 
در این کمپین هر فرد می تواند سه نفر دیگر را کاندیدا کند. و آنها 24 ساعت مهلت دارند که یا یک سطل آب یخ بر سر خود بریزند و فیلم آن را در شبکه های اجتماعی منتشر کنند یا اینکه 100 دلار به حساب انجمن خیریه حمایت از بیماران ای ال اس بپردازند. البته بسیاری از افراد هم فیلم ریخته شدن آب یخ بر سر خود را منتشر کردند و هم پول کمک کردند.
 
اما همه این فیلم ها در حالی منتشر می شود که «کوری گریفین» مبتکر « چالش سطل آب» روز جمعه 31 مرداد درگذشت. گریفین در حال شنا کردن در آبهای منطقه «سترایت وارت» جزیره «نانتوکیت» در ایالت ماساچوست آمریکا بود که غرق شد. اما خبر در گذشت او تا این لحظه به اندازه  ابداع خبرسازش جهانی نشده است. جالب این‌جاست که گریفین توانسته‌بود تا لحظه مرگش 100 هزار دلار کمک برای این کمپین جمع‌آوری کند.




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 93/6/10 | 10:53 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان

این ستاره فیلم های رزمی در پی دستگیری پسرش آن را ناشی از «مصرف ماری جوانا» دانست و از مردم بابت این تخلف فرزندش عذرخواهی کرد. 

وی در صفحه ?وی بوی? که شبکه اجتماعی چینی است، نوشت: زمانی که متوجه شدم لیسی چان، پسرم چنین کاری انجام داد، بسیار عصبانی و مبهوت شدم.

پسر جکی جان در انتظار مرگ یا حبس ابد


 وی نوشت: من به عنوان یک چهره مردمی، بسیار شرمنده ام. همچنین به عنوان یک پدر از این بابت بسیار تاسف می خورم.  به گفته رادیو بین المللی چین، جکی چان اظهار امیدواری کرد: جوانان با عبرت گرفتن از لیسی چان، از مواد مخدر دور شوند. ?پسرم نیز باید مسئولیت کار اشتباهی که انجام داده را برعهده بگیرد?. 

وی خطاب به مردم و علاقه مندان فیلم هایش، نوشت: در تربیت پسرم موفق نبودم و مسئولیت آن را نیز برعهده می گیرم، همچنین به اتفاق پسرم از مردم عذرخواهی می کنم.

لیسی چان، 31 ساله که خود یک هنرپیشه بین المللی است به همراه «کای کو» خواننده معروف موسیقی های عامه پسند تایوانی دستگیر و روانه زندان شدند.  براساس قانون قضایی چین، افراد دستگیر شده تا قبل از دادگاه حداکثر 37 روز در زندان می مانند و در صورت اثبات جرم قاچاق به مرگ و یا حبس ابد محکوم می شوند.




تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/5/31 | 4:12 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان
خانواده ای در روستای زاچاروی در کشور بلاروس، بمدت 5 سال است که یک جفت گرگ را به عنوان حیوان خانگی محبوب خود بزرگ کرده اند و طبق گفته خود، هم اکنون به خوبی توانسته اند رفتار و عادت های این حیوان وحشی را متوجه شده و با او کنار بیایند.

 















تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/5/30 | 7:10 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

 

راز موفقیت,راههای رسیدن به موفقیت

 

 مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست.  سقراط به او گفت، "فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفّقیت را به تو بگویم."

صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند.  جوان با او به راه افتاد.

به لبهء رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانهء آنها رسید. ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد.  جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر قوی بود که او را نگه دارد.

مرد جوان آنقدر زیر آب ماند که رنگش به کبودی گرایید و بالاخره توانست خود را خلاصی بخشد.همین که به روی آب آمد، اوّل کاری که کرد آن بود که نفسی بس عمیق کشید و هوا را به اعماق ریه فرو فرستاد.

سقراط از او پرسید، "زیر آب که بودی، چه چیز را بیش از همه مشتاق بودی؟"  گفت، "هوا."سقراط گفت، "هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را داشتی موفقیت را مشتاق بودی، تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ راز دیگر ندارد."




  • paper | پرشین بلاگ | ایران بلاگ