صدایاب - سوسا وب تولز
سلطان شادمهرعقیلی...احسان عطارتبادکان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 93/8/5 | 5:44 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

 

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد?می‌گریند….. دکتر علی شریعتی

—————————————–

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند…… دکتر علی شریعتی

 

—————————————–
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. …..دکتر علی شریعتی

—————————————–
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا…….. دکتر علی شریعتی

—————————————–
از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند ……دکتر علی شریعتی

—————————————–
از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!….. دکتر علی شریعتی

—————————————–
این که حسین (ع) فریاد می‌زند:آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست……دکتر علی شریعتی

—————————————–
حسین‏ علیه السلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید می‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می‏کند …… دکتر علی شریعتی

—————————————–
حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است……دکتر علی شریعتی

—————————————–
مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را  …..دکتر علی شریعتی

—————————————–
امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید – حاکم مدینه – که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است……دکتر علی شریعتی

—————————————–
فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست…… دکتر علی شریعتی

—————————————–
حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود… آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» – که به بنى‏آدم زیستن داد – و «وارث پیامبران بزرگ» – که به انسان چگونه باید زیست را آموختند ….. دکتر علی شریعتی

—————————————–
مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏کنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می کند…… دکتر علی شریعتی

—————————————–
“آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند – در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود – توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟ …..دکتر علی شریعتی

—————————————–
اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و
همداستانیم؟…..دکتر علی شریعتی




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 93/8/5 | 3:36 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

کسی که از دنیا رفته است، تا مدت‌ها حتی تعلقاتش باقی می‌ماند و حتی اگر این تعلقات بسیار شدید باشد، موجب اذیت او می‌شود، چرا که حتی تا مدت‌ها مرگ خود را باور نمی‌کند.

از جمله ارتباطاتی که قطع نمی‌شود، ارتباط با عمل و آثار عمل است. چه عمل خوب و چه عمل بد و یا به تعبیر دینی، چه ثواب و چه معصیت. چرا که هر عملی، دارای خواص و آثاری است که نه تنها با مرگ عامل (صاحب عمل)‌ از بین نمی‌رود، بلکه تا مدت‌ها و گاهی تا قیامت باقی می‌ماند. پس همان طور که خیر یا شر عملش در طول حیات به او می‌رسید و در ضمن ذخیره‌ی آخرتش نیز می‌شد، خیر یا شر آثار عمل نیز به او می‌رسد و ذخیره‌ی آخرت نیز می‌گردد. لذا همان طور که متوفی در برزخ با صورت اعمال خود زندگی می‌کند، صورت آثار اعمالش نیز به او می‌رسد و موجب رحمت یا زحمت بیشتر او می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید: من عمل و آثار عمل را می‌نویسم و همه را نزد امام آشکار جمع می‌کنم:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى‏ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ» (یس - 12)

ماییم که مردگان را زنده مى‏کنیم و آن چه کرده ‏اند و آن چه از آثارشان بعد از مردن بروز مى‏ کند همه را مى‏ نویسیم و ما هر چیزى را در امامى مبین برشمرده‏ ایم‏.

فرض کنیم کسی مدرسه‌ای ساخت، در زمان حیات او عده‌ای در این مدرسه تحصیل کردند و از ظلمات جهل به نور علم هدایت شدند. او صوابی انجام داده است و به ثوابی می‌رسد. اما آیا پس از مرگ او دیگر آثار این صوابش را به او نمی‌دهند؟ یا کسی خانه‌ی فسادی بر پا کرد. در این خانه‌ی فساد، فردی گمراه شد و یا خانواده‌ای از هم پاشید و آثار سوء این گمراهی یا پاشیدگی تا مدت‌ها و نسل‌ها باقی ماند. آیا چون دیگر مرده‌ است، نتیجه‌ی آثار عملش را به حسابش ننوشته و به او نمی‌دهند؟ قطعاً چنین نیست و عدل الهی اقتضا می‌کند که تا عمل او اثر دارد، او نتیجه‌ی این اثر را ببیند. لذا از آن جا که دفتر اعمال انسان تا روزی که آثار اعمال باقی است باز است، خیرات و صدقات نیز به او می‌رسد، که اگر چنین نبود، به جای آوردن قضای نماز فوت شده، روزه‌، حج، بازپرداخت بدیهی یا حق الناس، طلب حلیت ... و سایر واجبات نیز لزومی نداشت. چون اثری نداشت. پس چون این ارتباط باقی و این دفتر باز است و آثار اعمال نیز منتقل می‌گردد، هر خیراتی به متوفی می‌رسد. باذن الله.

- پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: روزی حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود، سبب را از خداوند پرسید، وحی آمد که از این میّت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد به برکت آن از پدر گذشتیم. (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 220، حدیث 15، بحق الیقین مجلسی، ص 489.)

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: برای مردگان خود هدیه بفرستید. پرسیدند:هدیه برای مردگان چیست؟ فرمود:صدقه و دعا. و فرمود: ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا می‏آیند و مقابل خانه‏ های خود می‏ ایستند و با صدای محزون و گریه می‏ گویند:ای اهل من!ای اولاد من! ای پدر و مادر من! ای خویشان من! خدا شما را رحمت کند! بر ما مهربانی کنید با چیزی که الان عذاب و حسابش با ما و نفع و بهره آن برای غیرماست. بر ما به درهمی یا قرص نانی یا لباسی مهربانی کنید... (جامع الاخبار)

- پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله فرمودند: سخت‌ترین لحظه برای میت، همان ابتدای شب اول است؛ پس با صدقه دادن به رفتگان خود رحم کنید، و اگر چیزی برای صدقه دادن نداشتید، دو رکعت نماز بخوانید، در رکعت اول سوره حمد را یک بار و سوره‌ توحید را دو بار قرائت نمایید، و در رکعت دوم سوره‌ی حمد را یک بار و سوره‌ی تکاثر را ده بار بخوانید. پس از سلام بگویید: بار الها! درود فرست بر محمد و آل محمد و برسان ثواب این نماز را به قبر این میت. (مستدرک الوسائل، ج2، ص 113)

- از امام صادق منقول است: که بسا باشد که میّت در تنگی و شدّتی بوده باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و تنگی را از او بردارد پس به او گویند که این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو کرد. (منازل الآخره، شیخ عباس قمی، ص 50، به نقل از زاد المعنی)

و نیز آن حضرت فرمودند:

نماز و روزه و حج و تصدق و سایر اعمال خیر و دعا و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده و برای مرده هر دو نوشته می شود و وارد قبر او می‌شود. (همان مدرک)

- امام صادق علیه‌السلام فرمود: هرگاه شخصی به نیّت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می دهد که این هدیه را به قبر او برساند. (شیخ عباس قمی، منازل الآخره، ص 28)

- امام صادق علیه‌السلام فرمود:‌ به واسطه نمازی که برای میت خوانده می‌شود تنگی قبر او به فراخی تبدیل می‌گردد. (همان مدرک).

و از بهترین خیرات این است که انسان نماز، تلاوت قرآن، دعا، صدقه، زیارت و ... را به امام زمان عجل الله تعالی فرجه‌الشریف هدیه نماید و ثواب این هدیه را برای متوفی طلب نماید.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

آن چه که مسلم است انسان بعد از مرگ دست خودش از عمل کوتاه می شود و با اعمالی که از پیش فرستاده چه نیک و چه بد مأنوس و همدم است. ولی با توجه به روایات متعدّدی که از معصومین نقل شده است در می یابیم که اعمال نیکی که به نیّت مرده انجام می گیرد سبب نجات و رهایی او از عذابها و فشارهای قبر است و حتی سبب رهایی او از عذاب آخرت. و بالاتر اینکه خود مردگان از فرزندان و خویشان خود انتظار دارند که به فکر آنها بوده و برایشان صدقات و خیراتی بدهند. چنانچه از لبّ اللباب قطب راوندی مروی است که مردگان در هر شب جمعه می آیند و فریاد می کنند ای اهل من، ای فرزندان من، ای خویشان من، به ما مهربانی کنید، ما را به خاطر بیاورید، ما را فراموش نکنید، بر ما و غربت ما رحم کنید، بدرستیکه ما در زندان تنگی و اندوه و زاری و غم و سختی هستیم به ما رحم کنید و بخل نکنید به دعا و صدقه و شاید خدا به ما رحم کند.))

و در جامع الاخبار نیز از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند: برای مردگان خود هدیه بفرستید، پس گفتند هدیه مرده ها چیست؟ حضرت فرمود: صدقه و دعا و افزودند: ارواح مؤمنین هر جمعه به آسمان دنیا، مقابل خانه های خود می آیند و با گریه فریاد می کنند این پدر مادر و خویشان و اهل من بر ما مهربانی کنید خدا شما را رحمت کند آن چه در دست ما بود عذاب و حساب آن برای ماست و نفعش برای غیر ما می باشد. پس به یک درهمی یا قرص نانی یا جامه ای به ما مهربانی کنید که خداوند شما را از جامه ی بهشت می پوشاند. آنگاه رسول خدا گریستند. بحدّی که قدرت بر سخن گفتن نداشتند.

ودر روایت دیگری از حضرت فاطمه زهرا «س» که در وصیّت خود به حضرت علی (ع)نموده آده است چون من وفات کردم شما مرا غسل بده و تجهیز کن و بر من نمازگزار و مرا داخل در قبر کن و در لحد بسپار و خاک بر روی من بریز و نزد من بنشین و در مقابل صورتم قرآن و دعای بسیار بخوان، زیرا که آن ساعت، ساعتی است که مرده محتاج به انس گرفتن با زنده است.

و سید بن طاووس «ره» از حضرت رسول (ص) روایت کرده که فرمود: بر میّت ساعتی سخت تر از شب اول قبر نمی گذرد پس مردگان خود را بر صدقه رحم کنید و اگر صدقه نیافتید، نماز گذارید. به این نحو: دو رکعت نماز که در رکعت اول حمد و دو مرتبه «توحید» و رکعت دوم حمد و ده مرتبه «تکاثر» و در بعد از نماز بگوید «الّلهم صلّ عَلی مُحمد و آل محمد وابعَث ثَوابَها الی قَبر ذلکَ المیّت فلان بن فلان»، «پس خداوند در همان ساعت هزار ملک به سوی قبر او می فرستد تا او را از تنگی قبر نجات دهند.




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 4:38 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان
از رخدادهاى مهم و حتمى عالم برزخ سؤال دو فرشته «نکیر» و «منکر» است. از روایات و گفتار متکلمان اسلامی بر می‌آید که سؤال نکیر و منکر حقیقتی غیر قابل انکار است. شیخ صدوق در این باره می‌نویسد: «اعتقاد ما درباره سؤال قبر این است که حق است و ناچار به پذیرش آن هستیم».1
روایات در این‌باره فراوان‌اند؛ از جمله امام جعفر صادق(ع) فرمود: «هر کس سه چیز را انکار کند از شیعیان ما نیست: معراج، سؤال قبر و شفاعت».2 همچنین نقل شده است: امام سجاد(ع) در هر جمعه در مسجد رسول خدا(ص) مردم را موعظه می‌فرمود و از جمله مواعظش این بود: «اى فرزند آدم! اجل تو سریع‌ترین چیزها به سوى تو است و نزدیک است تو را دریابد و ملک الموت روح ترا قبض کند و به سوى منزلِ تنها بروى، پس روح ترا به سوى تو برگردانند و منکر و نکیر براى سؤال و امتحان سخت تو بیایند همانا اول چیزى که از تو سؤال کنند از دین تو است که به آن معتقد بوده‌اى و از کتاب تو است که آن‌را تلاوت کرده و از امامی است که ولایت او را اختیار نموده و می‌پرسند از عمر تو که در چه چیز فانى کردى و از مال تو که از کجا کسب، و در چه راه مصرف نمودى، پس عذر خود را بگیر و براى جواب آماده شو».3
درباره کیفیت و چگونگی سؤال در قبر -مانند این‌که به چه زبانی صحبت می‌کنند- چیزی صریحی در روایات بیان نشده است، اما به طور اجمال باید گفت:
1. برخی معتقدند که در قبر از هر شخصی، با زبان اصلی آن شخص سؤال و جواب خواهد شد.4 حتی اگر این نظریه را نپذیریم ولی مسلم است که این گفت‌وگو به شیوه‌ای انجام خواهد شد که درک متقابل وجود داشته باشد.
2. گروهی نیز احتمال داده‌اند که سؤالات قبر به این صورت نیست که با زبان و الفاظ مادی از ما بپرسند، پروردگار و پیامبر تو کیست و ما اسم آن‌را بگوییم، بلکه در عالم قبر قوای مثالی انسان به ‌کار می‌افتد؛ یکی از مهم‌ترین چیزهایی که به‌ کار می‌افتد حافظه مثالی انسان است، و وقتی حافظه مثالی به‌ کار می‌افتد تمام زندگی شخص و باورهایی از اعماق وجود انسان پیش چشم او می‌آید. و وقتی این دو ملک از انسان‌ها سؤال می‌کنند، می‌خواهند آن چیزی که در عمق وجود آنها در مورد خدا شکل گرفته است، را بدانند.
به دیگر سخن؛ در قبر، زبان حال وجود دارد، نه زبان قال، چنانچه در روایات به این مطلب اشاره شده است، پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «هنگامى مرده در قبر گذاشته می‌شود، قبر به او می‌گوید: واى بر تو اى فرزند آدم! چه چیزى تو را نسبت به من فریب داد؟ آیا نمی‌دانى من سراى فتنه، سراى تاریکى، سراى تنهایى و خانه کرم‌هایم، چه چیزى تو را نسبت به من مغرور کرد؟ که تو با آرزوهاى بسیار و کبر و تلاش زیاد بر روى من خرامان می‌گذشتى، در این موقع اگر مرده از اهل صلاح باشد، گوینده‌اى بر قبر پاسخ می‌دهد که: چه می‌گویى؟ اگر امر به معروف و نهى از منکر کرده باشد، گور می‌گوید: من در این صورت سبزه زارى می‌شوم و تن او نورى می‌شود و روح او به سوى خدا بالا خواهد رفت».5 امام صادق(ع) فرموده است: «قبر را در هر روز گفتارى است، می‌گوید: من خانه غربتم، من خانه وحشتم، من خانه کرم‌هایم، من قبرم، من مرغ‌زارى از مرغ‌زارهاى بهشت و یا حفره‌اى از حفره‌هاى آتشم».6
3. ممکن است گفته شود: سؤال و جواب با گوش و زبان همین بدن است، ولى در ظرف عالم دیگر، نه در این عالم مادی. و این‌که گفتیم: در بدنِ مثالى است، منافى این سخن نیست. توضیح این‌که؛ روح انسانى، جوهرى است مجرّد و غیر از روح حیوانى است و به مردن انسان فانى نمی‌شود، بلکه تنها علاقه تدبیرى و تصرف او از این بدن عنصرى قطع می‌گردد، بنابراین، مانعى ندارد که لذائذ و آلام وارده بر این بدن را درک کند و با اهل و اولاد خود تکلم نماید و عملیاتى که نسبت به بدن او می‌شود ببیند و سخنانى که در این‌باره گفته می‌شود بشنود و همراه بدن خود حرکت کند، اما نه به این زبان و چشم و گوش و دست و پا و سایر حواس ظاهرى بلکه با مردن، ادراکات روحى شدیدتر می‌شود و بدون این آلات امور را درک می‌کند.7
[1]. شیخ صدوق‏، الاعتقادات‏، ص 58
[2]. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ‏2، ص 501
[3]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 503 – 504
[4]. غزالی، سراج الطالبین
[5]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، ج ‏1، ص 288 – 289،
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،ج ‏3، ص 242
[7]. طیب، سید عبد الحسین، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام‏، ص 662



تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 3:58 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان

 

این یک آزمون استاندارد روان‌شناسی است. شما باید خودتان را در هر یک از ده موقعیت زیر تصور کنید و گزینه مناسب خودتان را پیدا کنید و علامت بزنید. بعد از آن، باید نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهای هر گزینه بخوانید و مجموع نمرات‌تان را حساب کنید تا بفهمید که آیا شما از آن آدم‌هایی هستید که زیر فشارهای زندگی، به هم می‌ریزند و تسلیم می‌شوند یا این‌که با صبر و اعتماد به نفس، در برابر مشکلات زندگی مقاومت می‌کنید و می‌ایستید.

فرض کنید کارفرمایتان از شما می‌خواهد به دفتر او بروید و هنگامی که شما را در دفترش می‌بیند، با لحن تندی با شما برخورد می‌کند. شما در این حالت، کدامیک از کارهای زیر را انجام می‌دهید؟

1) احساس شکست و تحقیر می‌کنید و هنگامی که به محل کارتان برمی‌گردید، ماجرا را برای بقیه همکاران‌تان هم تعریف می‌کنید. (2 نمره)

2) به محل کارتان برمی‌گردید و سعی می‌کنید همه چیز را فراموش کنید. (5 نمره)

3) موضوع را با یکی از صمیمی‌ترین دوستان‌تان در میان می‌گذارید و سعی می‌کنید با کمک او راه حلی برای مشکل‌تان پیدا کنید. (7 نمره)

فرض کنید که یک هفته است وارد محل کار جدیدی شده‌اید اما هر چه تلاش می‌کنید، نمی‌توانید با هیچ‌کدام از همکاران جدیدتان دوست شوید. چه کار می‌کنید؟

1) حوصله‌تان از این کار جدید سر می‌رود. دیر سر کار می‌روید و زود برمی‌گردید. (2 نمره)

2) کارتان را به درستی انجام می‌دهید اما هم‌زمان به دنبال کار مناسب‌تری هم می‌گردید. (5 نمره)

3) سعی می‌کنید بفهمید که مشکل از شماست یا همکاران‌تان. سعی می‌کنید علت این نوع رابطه را کشف کنید و راه حلی برایش پیدا کنید. (7 نمره)

فرض کنید چند ساعت روی یک پروژه وقت گذاشته‌اید اما کامپیوترتان دچار مشکلی می‌شود و تمام اطلاعاتی که روی سیستم ذخیره کرده بودید، ‌از دست می‌رود. آن‌وقت شما …

1) دل‌تان می‌خواهد با مشت به صفحه مونیتور بکوبید و آن را خرد کنید. (2 نمره)

2) با عصبانیت از محل کارتان بیرون می‌آیید و از صحنه دور می‌شوید. (5 نمره)

3) ناراحت می‌شوید اما به این فکر می‌کنید که از چه راهی می‌شود دوباره این اطلاعات را به دست آورد و ذخیره کرد. (7 نمره)

فرض کنید که یک هفته برای پروژه‌تان زحمت کشیده‌اید و فقط چند ساعت دیگر تا موعد تحویل پروژه، وقت دارید اما هنوز قسمت‌هایی از کارتان مانده است که باید کامل شود. چه کار می‌کنید؟

1) می‌خواهید کارتان را تمام کنید ولی آن‌قدر هیجان‌زده و عصبی هستید که نمی‌توانید روی کارتان تمرکز کنید. (2 نمره)

2) با خودتان می‌گویید: شاید بد نباشد اگر کمی هم استراحت کنم. (5 نمره)

3) با خودتان می‌گویید: «من که تا اینجا آمده‌ام، این چند ساعت را هم کار می‌کنم» و بعدش هم تصمیم می‌گیرید کارتان را به اتمام برسانید. (7 نمره)

فرض کنید کارفرمایتان شما را از سر کارتان اخراج می‌کند. چه کار می‌کنید؟

1) آنقدر نگران و پریشان می‌شوید که شب خواب‌تان نمی‌برد. (2 نمره)

2) تصمیم می‌گیرید که چند روزی از کار به دور باشید (مثلا بروید مسافرت) و بعدش برگردید و به یک شغل جدید فکر کنید. (5 نمره)

3) نیازمندی‌های روزنامه را باز می‌کنید و به دنبال کار می‌گردید و از طریق دوستان و آشنایان‌تان هم جویای کار می‌شوید. (7 نمره)

فرض کنید در ارتباط با صمیمی‌ترین دوست‌تان دچار شک و تردید شده‌اید. چه کار می‌کنید؟

1) مدام به این فکر می‌کنید که دوست‌تان قصد دارد شما را فریب بدهد و به‌ شما خیانت کند. (2 نمره)

2) ارتباطتان را با او قطع می‌کنید. (5 نمره)

3) تصمیم می‌گیرید با او حرف بزنید و بفهمید که مشکل کجاست. (7 نمره)

فرض کنید رابطه‌تان با صمیمی‌ترین دوست‌تان به هم خورده است. آن‌وقت شما…

1) خودتان را به بی‌خیالی می‌زنید و می‌گویید تقصیر خودش بود! (2 نمره)

2) سعی می‌کنید با دوست دیگری، یک ارتباط صمیمانه برقرار کنید. (5 نمره)

3) سعی می‌کنید بفهمید مشکل‌تان کجای کار بوده و اگر رفع‌شدنی است، مشکل را رفع کنید؛ وگرنه، در ارتباط‌های بعدی، بیشتر دقت کنید. (7 نمره)

شب است و شما دارید در بزرگراه رانندگی می‌کنید که ناگهان اتومبیل‌تان دچار مشکل می‌شود و در تاریکی تنها می‌مانید. آن‌وقت شما…

1) وحشت می‌کنید که مبادا به شما حمله کنند یا ماشین‌تان را بدزدند. (2 نمره)

2) ماشین را قفل می‌کنید و برای کمک گرفتن به نزدیک‌ترین محل می‌روید. (5 نمره)

3) سعی می‌کنید از ماشین‌های دیگر کمک بگیرید. (7نمره)

دارید درست رانندگی می‌کنید اما ماشین پشت سرتان دستش را گذاشته است روی بوق و می‌خواهد از شما سبقت بگیرد. چه کار می‌کنید؟

1) می‌گذارید رد شود ولی به او ناسزا می‌گویید. (2 نمره)

2) اهمیت نمی‌دهید چون هنوز فاصله‌اش با شما زیاد است. (5 نمره)

3) کنار می‌کشید تا از شما سبقت بگیرد و رد شود. (7 نمره)

پلیس دارد به اشتباه شما را جریمه می‌کند در حالی که شما اطمینان دارید هیچ خلافی مرتکب نشده‌اید. چه کار می‌کنید؟

1) با پلیس جر و بحث می‌کنید و به او می‌گویید به هیچ عنوان این جریمه را قبول نخواهید کرد. (2 نمره)

2) می‌دانید که بحث کردن با او هیچ فایده‌ای ندارد و به همین خاطر جریمه را سریع قبول می‌کنید. (5 نمره)

3) سعی‌تان را می‌کنید که در کمال آرامش او را متقاعد کنید اما وقتی می‌بینید که او به هیچ وجه، قبول نمی‌کند جریمه را قبول می‌کنید. (7 نمره)

تفسیر آزمون

به کسانی که در اینآزمونبیشتر از 65 امتیاز آورده‌اند باید تبریک ‌گفت و آنهایی هم که امتیازشان بین 30 تا 65 شده است، باید بدانند که در مواجهه با استرس‌های زندگی‌شان کمی مشکل دارند و بهتر است درباره راه‌های مقابله با استرس بیشتر مطالعه و تمرین کنند.




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 3:33 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 3:27 عصر | نویسنده : احسان عطارتبادکان




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 11:18 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان

چند تا صورت در تصویر میبینی !؟




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 11:12 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 11:6 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان

8 ماه قبل از به دنیا آمدن یه موجود عجیب !




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 93/8/3 | 10:58 صبح | نویسنده : احسان عطارتبادکان




  • paper | پرشین بلاگ | ایران بلاگ